آزاد

معنویت اشاره است و زندگی عقلانیت / علی اکبری (آزاد)

آزاد

معنویت اشاره است و زندگی عقلانیت / علی اکبری (آزاد)

آزاد

نظم ستون دانش
سرمایه ستون اقتصاد
ادب ستون کمال
عقلانیت ستون انسانیت
وآرامش ستون رشداست
Aliakbariazad.ir

طبقه بندی موضوعی

حکیم راگفتم حکیم دردم دواکن

بگفت نمازت را به هنگام تو اداکن 

بگفتم هیچ نماز ازمن قضانیست 

بگفت از آدم و عالم حذرکن

درون بنگر برونی را به در کن

یکی باش و از کثرت گذر کن

زجمع کل آیات و روایات

یکی نسخه بگیر باقی رها کن

به غیراز آفریده های خالق 

به هرکه هرچه می خواهی جفاکن 

A

Ali.akbari(Azad)

به دوران تبعید گرفتارجلادبودم

جدا از مهر و دور از یاد بودم

جلاد،سخت دربند سادیسم وآزار

حقیر، در زیرشلاقی اروتیک بودم

زجمع خشم و شهوت دشمن

اسیروسواس جبری رنجوربودم

گناهم بی‌گناهی وپناهم بی پناهی

به دنبال رفع تقصیر بودم

امام آمد نمازم را شفا داد

اگرنه سالهاپیش درگوربودم

A

Ali.akbari(Azad)

گفت هیچم ودیدم چه والاست مقامش

ازطره ی جانان جدا هست کمالش

کافربه خلافت و آئین خلیفه

آزادزهفتادودوملت است طریقش

درویش ولی شاهنشه دوران

دروسعت امکان نمی گنجد جمالش

شمس هست ولی سرخ است به معنا

طلعت آزادگی است وصف حالش

آزاد اگردام بلاهست دنیا

گم باش چوروئیده آن راه سبزش

A

Ali.akbari(Azad)

چواکنون به غیب ایمان آورده ام

ازدرون وازبرون جان آورده ام

به نیم عمر سرگرم دنیا شوید

که اسرارعشق ازیار آورده ام

بکوشید وبنوشیدو بجوشید 

که احوال دل ز آزاد آورده ام

چوزهر پیری سپید کردمویتان

مست گردید که می ازآسمان آورده ام

چوعقل و هوش رفت از دامتان

جان دهیدوگوئید ایمان آورده ام

A

Ali.akbari(Azad)

درسودای سعادت گم شدم 

برون ازساحل آرام شدم

دل به دریا زده طوفان شدم

رعدابری ونعره ی باران شدم

برف شدم تگرگ و کولاک شدم 

سیل طغیانگر کوه ها شدم

آه پشت آه فریاد شدم

جمله ی خوشحالان وبدحالان شدم

افسونگر ملک سلیمان شدم

تا جان گذاشتم و آزاد شدم

A

Ali.akbari(Azad)

گفت:گوتوچه دیدی که چنین شادمانی

شب تا به سحراندیشه کنی ومی خرامی

گفتم چنان مست شهد شهودم 

لیکن تو ساقی نبوده ای بدانی

تاپیک بلای ناب ننوشی 

بهرشفا به دهر نکوشی 

سرچشمه ذکرتونجوشد

هرچندکه درخرج بکوشی

آزادرها کن دراین رنج مصفا

بکوش در خلق خدا تابا صبربجوشی 

A

Ali.akbari(Azad)

استادی راگفتم راه عرفان کدام است

گفت نخست جنگ باخوبان وخویشان است

گفتم توبه کردم زین راه سخت

راه من لطف وتکریم انسان است

راه صلحت اگرجنگ بانیکان است

کافرم برتو که این نصف ایمان است

گفت ازخدا غیرازخدا چیزی مخواه

گفتمش این طریق البته اوهام است

گفت طفلی و اسیر خاک بازی 

گفتم شکرلله ، تعقل آزاد است

A

Ali.akbari(Azad)